اهمیت دامپزشکی در جلوگیری از تهدید تروریستها
زمانیکه دو هواپیما دو ساختمان بلند را هدف قرار دادند در مقایسه با قدرت بالقوه تروریست ها برای کشتن بسیاری از مردمان در پی یک بیماری خطرناک، چندان غم انگیز نبوده است. خیلی سخت است که ظهور و شیوع یک بیماری خطرناک در انسان و حیوان یا همزمان در هردو را متصور شد.
محققان نگرانند که طاعون، ای کلای و آنتراکس یا دیگر عوامل کشنده توسط تروریست ها برای کشتن مردم یا تهدید امینت غذائی آنها استفاده شوند. از اینروست که دانشکده و سازمان دامپزشکی بعنوان بخشی از سیستم هشدار دهنده اولیه برای تشخیص حمله بیوتروریستها ، باید در خط اول مبارزه با تروریسم قرار گیرد.
اگر بیوتروریستها گاو، طیور و دیگر حیوانات را آلوده نمایند، دامپزشکان سربازانی هستند که باید با این تهدیدها بجنگند. به این منظور سرپرست آزمایشگاه دانشکده دامپزشکی باید بعنوان مسئول به همه معرفی شود تا گزارشها به او ارسال گردد.
این آزمایشگاه باید بتواند هزاران تست را در اندک زمانی انجام دهد مسئولیت بررسی و تشخیص شیوع بیماری اگزوتیک را در حیوانات را بعهده گیرد. سلاحهای آگروتروریستها میتواند بیماری تب برفکی، تب خوک، آنفلوانزای طیور و نیز بیماریهای کشنده ای مثل ابولا، طاعون و تولارمی باشد.
بیمارستان دامپزشکی همچنین باید شامل تیم ضربت باشد و در مقابل بروز بیماریها به دستور فرد مشخص و باتجربه ای وارد عمل شود. این واحد در صورت مشاهده یا گزارش مواردی مثل زمین گیری گاوان در مزرعه، مردن تعداد زیادی از مرغان در قفس و دیگر علائم ناشناخته و نوپدید سریعا باید به منطقه مراجعت و اقدامات لازم بعمل آورد. ضرورت گزارش مشاهده چنین علائمی در حیوانات باید به همه ابلاغ و روشن باشد.
برای بررسی چنین مواردی و نیز برای تدوین سیاست های مشخص و از پیش تعیین شده، باید اعتبار و هزینه های لازم پیش بینی و در اختیار محققان قرار گیرد. مثلا در هر شهر راههای محافظت آب و غذا از آلودگی به ای کلای و سالمونلا و لیستریا و ... باید بررسی شود.
آموزش دامپزشکان گرانتر از آموزش پزشکان تمام میشود و البته آموخته های آنها در ارتباط تشخیص بیماریهای اگزوتیک و بیماریهای اورژانسی و نیز بیماریهائی که انسان و حیوان را مبتلا میکند ارزشمندتر است. همچنین دامپزشکان برای تشخیص علائم بیماریهایی که معمولا انتخاب اول تروریستها هستند در اولویت هستند.
زمانیکه فقط یک مورد مشکوک به جنون گاوی در واشنگتن گزارش شد وحشت فراوانی در ملت آفرید و شکست و خسارت سترگی در صنعت و بازاریابی گوشت به بار آورد. در حالیکه جنون گاوی بعلت دوره کمون طولانی معمولا ابزاری در دست تروریستها قلمداد نمیشود.
انواع خطرهای بزرگ در این محمل است و شاهد این ادعا آنفلوانزای طیور است که از پرندگان به گربه ها سرایت میکند و احتمال سرایت آن به انسان وجود دارد. و واقعا وحشتناک است اگر بدانیم که ویروس آنفلوانزای طیور از نظر ژنتیکی شباهت بسیاری با ویروس بیماری در انسان دارد، این ویروسها در طرق مختلف و متنوعی که قابل پیشگوئی نیست با هم تداخل میکنند و بسیار سریع از گونه ای به گونه دیگر جهش می یابند.
شیوع بیماری تب برفکی در انگلستان در چند سال گذشته نشان داد که این بیماری چه توان بالقوه ای در مصیبت بار شدن زندگی دارد. هرچند این بیماری گاو را نمی کشد اما وزن و تولید شیرآن را تا مرز ویرانی دامداری کاهش میدهد. بدین جهت است که همه باور دارند که ویرانگرترین و شایعترین یبماری، تب برفکی است.
شیوع شکل اگزوتیک نیوکاسل در سال 2002 در کالیفرنیا بیش از سه میلیون مرغ را تلف کرد و مرغان و تخم مرغان تولید شده در آمریکا را در قرنطینه قرار داد. این بیماری همه انواع پرندگان را فلج یا میکشد اما برای انسان تهدیدی ندارد. لکن امنیت غذائی او را زیر سئوال میبرد.
بدترین سناریو زمانی خواهد بود که رهاسازی چندین عامل بیولوژیک در چندین موقعیت حساس صورت پذیرد و توان آزمایشگاهی، تشخیص آن را مضمحل سازد.
حتی در دعواها به فکر دوستیهای احتمالی آینده باشیم
دردعوای روزمرگی خود اگر به فکر آینده، دوستی ها، صمیمت و عشق باشیم هر چیزی جای خود را پیدا خواهد کرد. توسعه روزافزون شده و هوای بهاری معنی خواهد داد. پس ای دوستان برای دوستیهای آتی عشق را معنی کنیم و کینه و کدورت را بدور اندازیم.
آري امشب مي نخواهم از خدا
نقصي دوباره
نميدانم چرا هر روز كه ميگذرد به نقصي ديگر در زندگي برميخورم. ايشان از نقص من است يا شايد هم من فرزند زمانه نيستم و به نظرم نقصي جلوه ميكند. آيا تا بحال با خود انديشيدهايد كه چرا شعرهاي خيام اكثر مردم دنيا را به خود جلب كرده است اما حافظ و مولوي با آن همه مقام معنوي هنوز به مقام خيام در اين دنيا نرسيدهاند.
به گمانم اشارات خيام به نقص هاي دنيا او را به اين مقام رسانده است. اما همه ميدانيم كه اين نقص ها نه در خود دنيا و نه در آفريننده آن است بلكه در محتوي دنيا يعني انسانهاست. تا بعد
زندگي نقص دارد
فرض كنيد يك فرد بي سرو پائي يك فوق تخصص مغز و اعصاب و يا يك فوق دكتراي فيزيك اتمي را سر موضوعي(مثل قصد تجاوزبه متخصص) به قتل برساند. مطابق شرع نهايت حكم او قصاص و احتمالا ديه است. اما آيا وجودي كه براي آن ساليان متمادي زحمت كشيده شده و الان داراي چند فرزند ريز و درشت است كه تربيت آنها اميدي براي جامعه است با وجودي كه جز هرزهگي و بي سر و پائي و سربار بودن براي جامعه چيزي نيوده است يكسان است؟ آيا اين نقص زندگي است يا نقص قانون
زندگي نقص دارد
فرض كنيد يك فرد بي سرو پائي يك فوق تخصص مغز و اعصاب و يا يك فوق دكتراي فيزيك اتمي را سر موضوعي(مثل قصد تجاوزبه متخصص) به قتل برساند. مطابق شرع نهايت حكم او قصاص و احتمالا ديه است. اما آيا وجودي كه براي آن ساليان متمادي زحمت كشيده شده و الان داراي چند فرزند ريز و درشت است كه تربيت آنها اميدي براي جامعه است با وجودي كه جز هرزهگي و بي سر و پائي و سربار بودن براي جامعه چيزي نيوده است يكسان است؟ آيا اين نقص زندگي است يا نقص قانون
زندگي زيباست اي زيبا پسند
زنده انديشان به زيبائي رسند
آنقدر زيباست اين بي بازگشت
كز برايش ميتوان از جان گذشت
********************
اين شعر را در دفتر جناب آقاي دكتر آمقي رييس انستيتو رازي شعبه پيام مرند خواندم . ايشان ميگفتند بيت اول را از دفتر آقاي دكتر نوروزيان استاد جراحي ما در دانشكده دامپزشكي دانشگاه تهران خوانده اند. ياد ايام دانشجوئي نيز به خير
امروز در
بي.بي.سي خواندم كه نيمي از جوانان تهران
حداقل يكبار آرزوي مرگ كردهاند . اما من هر روز سه بار اين آرزو را دارم ميدانيد براي چه فقط براي اينكه ميخواهم خدمت كنم اما فرصت آن را نميدهند. روزي به خانم قادري- هر كجا هست خدايا به سلامت دارش- قول دادم كه در بعد از فراغت از تحصيل به معلولين و بينوايان كمك كنم اما هر روز كه ميگذرد من بيشتر شرمنده ميشوم. چند هفتهاي است كه تصميم دارم نامهاي به رييس بهزيستي استان آقاي دكتر شبستري نوشته و تمهيدات انجام خدمت را از او خواستار شوم اما مجال مناسب آنرا نيافتهام.
آيا روزي فرا خواهد رسيد كه هركسي كه به فكر خدمت باشد براحتي امكان آنرا مهيا نمايد؟ به اميد آنروز
ايران در ميان۹۱ كشور جهان، رتبه نخست برای مهاجرت نخبگان را داراست و هر سال ۱۸۰ هزار نيروی نخبه خود را از دست می دهد.
بيشتر
دو هزار وكيل، در صف دفاع از صدام
بيشتر
بروکسل و مجسمه گاوهای خوش شانس
بيشتر
تظاهرات بينالمللي ضدگاوبازي در اسپانيا.
بيشتر
من نيز سالي يكبار ظهور ميكنم و غيبتي طولاني از براي روزمرگي دارم. اما تا دو كلمه حرف حساب ديگر بدرود.
خدا وقتی مرا میآفرید نمیدانم به چون و چراهایم گوش کرد یا نه اما همین قدر میدانم که اهل این زمانه و این مکان نیستم. هرچه خود را وفق میدهم بازهم کم می آورم نمیدانم چه خواهم شد ولی بسیار مشتاقم برای دست یک درمانده بی چیز دستی اشنا باشم.
نمیدانم چرا این وبلاگ من آپدیت نمی شود؟
امروز اولین جلسه شورای نظام دامپزشکی استان آذربایجانشرقی تشکیل شد و هئیت رئیسه نظام دامپزشکی این استان به شرح ذیل انتخاب شد:
آقای دکتر رهنما بعنوان رئیس نظام دامپزشکی استان
آقای دکتر رضائی بعنوان نائب رئیس نظام دامپزشکی استان
آقای دکتر میرزائی بعنوان دبیر نظام دامپزشکی استان
آقای دکتر نعمت الهی بعنوان مسئول امور مالی نظام دامپزشکی استان
امید آنکه نظامی کآرا و فعال داشته باشیم.
من نیز دارای یک ایمیل از گوگل شدم و دارم آنرا امتحان میکنم. اطمینان دارم که من به سیستم ایمیل گوگل آشنا نیستم و الا این سرویس باید مزایای فراوانی داشته باشد. از مزایا و معایب و احتمالا پیشنهادات خود در اینجا هم خواهم نوشت.
من نیز دارای یک ایمیل از گوگل شدم و دارم آنرا امتحان میکنم. اطمینان دارم که من به سیستم ایمیل گوگل آشنا نیستم و الا این سرویس باید مزایای فراوانی داشته باشد. از مزایا و معایب و احتمالا پیشنهادات خود در اینجا هم خواهم نوشت.
برخی خبرها باعث عدم تمرکز حواس شده و سبب بدبیاری میگردند مثلا جرج بوش بعد از شنیدن جایزه نخل طلائی کن برای
فیلم فارنهایت 9/11درجه سرگیجه گرفته و از دوچرخه خود افتاده است.
بیشتر
و این منجمان همیشه در چاه میافتند اما این بار این یکی از بام افتاده است.البته یک خانم سوئیسی در اصفهان...
بیشتر
و سوم اینکه همسر پنجم وزیر امور خارجه آلمان یوشکا فیشر یک ایرانی است.
بیشر
دیر شد تا نامه ای از من نیامد سوی تو
گرچه چندین نامه وبلاگیان منشور شد.
درخور توجه شما خبر یا ایده ای نداشتم اما این را برای اینکه نفس کشیدن خود را اعلام کنم نوشتم. والسلام
دومین نمایشگاه بین المللی دام و طیور در تیرماه سالجاری در تبریز برگزار خواهد شد.
12 ثانيه و ديگر هيچ
دكتر محمدحسين مسعودي گاوگاني دامپزشك از استان آذربايجانشرقي
تنها 12 ثانيه كافي بود تا شهري با 100 هزار نفر جمعيت در تمام وسعت ، به تلي از خاك تبديل شود و حدود 50 هزار نفر قرباني بگيرد و 30 هزار نفر را روانه بيمارستانها بكند.(1) يك رخداد طبيعي كه ميتوانست فاجعه نباشد ، برخلاف هر رخداد غيرطبيعي ديگر كه ميتواند فاجعه آفرين باشد. بدين جهت است كه بايد براي يك رخداد طبيعي ناگريز ، ناگزير از اتخاذ شيوهاي هستيم تا به فاجعهاي تبديل نگردد و بيش از اين قرباني نگيرد. سيل نير يك رخداد طبيعي است كه سالها پيش از اين ، بصورت فاجعهاي عظيم قرباني ميگرفت و انسان را اسير خود مينمود. اما انسان ، اين اشرف مخلوقات ، اسير اين مخلوق نشد و به مدد افكار دانايان و همت عالي مسئولان ، اين رخداد طبيعي را مهار گردانيد. هرچند كه در برخي از كشورها گام را فراتر نهاده ، وقوع سيل را بعنوان منبع عظيم انرژي تلقي كرده ، درصدد استفادههاي مفيد از اين رخداد طبيعي هستند.
تراژدي بم ، زماني دردناك تر ميشود كه ميفهميم وقوع آن تنها 4 سال بعد از پايان دهه كاهش بلاياي طبيعي در جهان بوده است. دههاي كه در شروع آن ، زلزله دردناك رودبار را با همين تعداد تلفات انساني ، تجربه كرده بوديم. تجربهاي كه ميتوانست در دهه كاهش بلاياي طبيعي جهان ، منجر به تدوين دستورالعملها و استراتژيهاي مناسب گردد و با حمايت و هماهنگي سازمان ملل ، دانش فني و مهندسي ديگر كشورها را به ارمغان آورد تا بدين ارمغان، ركورد حداقل 13 ساله ايران زلزلهخيز را در زمينه تلفات انساني واگذار نمائيم و همچون ژاپن و كاليفرنيا حتي با بيش از 8 ريشتر نيز خم بر ابرو نيآوريم و در مقابل 3 نفر قرباني كاليفرنيا ، 50 هزار نفر در بم قرباني ندهيم.
و اين تراژدي دردناك، زماني اسفبار ميگردد كه وقوع پيشلرزه هاي متعدد ، خبر از احتمال زلزله سهمگيني را ميدهد. اما اين پيش آگهي بر هيچ زباني نميرود و هيچ قفلي را باز نميكند تا دانشجوئي به زير آوار نرود.(2)
و باز هم اسفناكتر زماني است كه بدون از دست دادن فرصت و بيدرنگ بعد از 24 ساعت از گذشت وقوع زلزله، گروه امداد آتشنشانان و نه گروه نجات آوارگرفتگان ، البته بدون هيچ ابزار و امكاناتي از تهران راهي بم ميگردد تا به امدادگري آوارماندگان اين اولين زلزله كشورمان (انگار اولين) بپردازند.(3)
اما اينك كه در هفتمين روز از وقوع حادثه قلم در دست گرفتهام ، بيش از گذشته – كه معلم آينده ماست – به آينده ميانديشم. به اينكه بعنوان يك دامپزشك قسم خورده ، در بعد از وقوع چنين حوادثي ، چه نقشي ميتوانم در بازيابي سلامتي جسمي، روحي و رواني بازماندگان داشته باشم؟ و نقش من نه بعنوان همكار يك پزشك ، بلكه بعنوان يك دامپزشك چيست؟
در همين زلزله بم ، بيش از 2000 نفر انسان ، زنده از زير آوار بدر آورده شدند و سگهاي زندهياب و جستجوگر كشورهاي روسيه، اسپانيا، فرانسه، انگلستان، آلمان، چك، اسلواك، دانمارك، فنلاند، نروژ، اوكراين و ... در اين امر سهيم بودهاند. ارزش اين سگها با دلار و ريال قابل برآورد نيست چراكه ارزش آنها به كاري است كه ميكنند (نجات يك انسان از مرگ ).
احتمالا اين كشورها، غذا، دارو و تجهيزات مورد نياز حيوانات خود را به همراه آوردهاند و شايد براي بازگشت آنها، دستورالعمل مدون بهداشتي و قرنطينهاي داشته باشند. اما چنين برميآيد كه سازمان دامپزشكي ايران، دستورالعمل مدون و از پيش تعيين شدهاي براي برخورد با چنين رخدادهاي طبيعي نداشته باشد و اگر هم داشته باشد هيچگونه مانور يا تمريني براي آمادگي همكاران دامپزشك انجام نميدهد. بديهي است كه هركس يا ارگاني مسئول وظايف محوله به خود اوست و قصور ديگران ، رافع مسئوليت ما نيست. پس ما بعنوان يك دامپزشك وظيفه داريم خود را از نظر علمي و عملي براي كمك به انسان و دام در چنين مواقعي آماده نمائيم و دستورالعمل مدون و مشخصي براي آن داشته باشيم تا هنگام وقوع حادثه ، بدون نياز به تشكيل جلسه و گردهمائي و هماهنگي قبلي ، بصورت كاملا هماهنگ ، هركسي به انجام هر آنچه به عهده اوست ، به خوبي عمل نمايد. ما بايد تجهيزات بيمارستاني سيار براي درمان، پيشگيري و قرنطينه سگهاي زندهياب و جستجوگر فراهم نمائيم تا بدون از دست دادن فرصت، هيچ سگي حتي براي چند لحظه، از عمليات امدادي خارج نگردد و به نجات انسان كمك كند. همچنين بايد امكانات درماني و اقدامات پيشگيرانه براي جلوگيري از شيوع بيماريهاي واگير دامي در منطقه تدارك ببينيم و با حفظ سرمايه دامي باقيمانده از زلزله، در افزايش اميد به زندگي افراد و روند بازسازي شهر سهيم باشيم.
فردا ، نه تنها فردا بلكه امروز هم دير است. زمان وقوع زلزله بعدي مشخص نيست. چيزي كه مشخص است اين است كه زلزله نبايد لرزه بر اندام ايران افكند. اين رخداد طبيعي بايد كمترين خسارات را از ما بگيرد. پيشگيري بهتر از درمان است اما درمان نيز بجاي خويش نيكوست. اگر ناگزير از اتخاذ درمان هستيم بايد براي انجام آن تعلل نورزيم و فرصت را از دست ندهيم. اما براي اينكه فرصتي از دست ندهيم بايد برنامه مشخصي داشته باشيم. و اين وظيفه هسته تدوين قوانين و دستورالعمل هاست كه با پيشنهاد آئيننامههاي اجرائي مصوب هئيت دولت و دستورالعملهاي لازم بايد گام اول را از همين امروز بردارد كه فردا دير است و زمان وقوع حادثه نزديك.
مراجع:
(1) صفحه 16 از شماره 2684 روزنامه ايران مورخ 11/10/82 ذيل خبر بم شهري زير چادرها
(2) صفحه 6 از شماره 243 روزنامه ياس نو مورخه 11/10/82 ذيل خبر تحيل زلزله بم در پژوهشگاه بينالمللي زلزله شناسي
(3) صفحه 6 از شماره 243 روزنامه ياس نو مورخه 11/10/82 ذيل خبر تحيل زلزله بم در پژوهشگاه بينالمللي زلزله شناسي