<$BlogRSDURL$>

وبلاگی برای روز مرّگی

 

من با مشکلی روبرو هستم لطفا یاریم کنید
کارت اسکازی و هارد اسکازی ویندوز xp را قبول نمیکنند.
 

Tuesday, December 23, 2003

Post a Comment

 

یا علی یاریم کن
 

Tuesday, December 16, 2003

Post a Comment

 

امروز هم عاشقم تا بعد
 

Friday, December 12, 2003

Post a Comment

 

امروز آري عشق را معني كنم
آرزو را با خودم راضي كنم
من رضاي عشق او خواهم شدن
عشق را تا قاف او خواهم شدن
عشق آري انتهاي آرزوست
آرزو را اين نماز بي وضوست
 

Post a Comment

 

نقد کتاب مکاتبات اداری تالیف دکتر حسن ذوالفقاری
قسمت سوم
16- در ص 176 ذیل تعریف اسناد رسمی ذکر می شود که " تمام اسناد تجاری و غیرتجاری مشروط بر این که در ادارات ثبت اسناد و املاک یا در دفاتر اسناد رسمی ثبت شده باشند، اسناد رسمی تلقی می شوند." در حالیکه به اعتبار عام و خاص و حتی به اعتبار متن کتاب مورد بحث ( ص 163 سطر 9 ) همه اسناد تجاری رسمی هستند.
17- در ص 176 توضیحی مبنی بر داشتن یا نداشتن تفاوت معنی داری بین اعلامیه و اطلاعیه ارائه نشده است.
18- در ص 181 ذیل تعریف دستورالعمل اشعار میدارد که " دستورالعمل ، در حقیقت دستور و شیوه ی چگونه انجام دادن آیین نامه ها و مقررات اداری است." در حالیکه در متن کتاب و مورد بند 4 از همین نامه نکات دیگری را در این ارتباط گوشزد می کند.
19- در ص 182 در تعریف رییس اعداد نامربوطی که احتمالاً به چاپ و اشتباه چاپی مربوط است به چشم میخورد.
20- در ص 186 وقتی از نامه های اداری که تمام هم و غم نویسنده در این کتاب معطوف آن بوده است ، اشاره ای به میان می آید نامه های رسمی را وقتی در یک اداره وارد و ثبت می شوند " اداری " می گوید در حالیکه به اعتبار مضامین ص 19 کتاب ، نامه ها به اعتبار مکان نگارش و عرضه و اجرای آن که در موسسات دولتی است ، "اداری " و به اعتبار ثبت و ضبط در دفاتر اداری " رسمی " نامیده می شوند.

اما کار نیک ، حداقل باید با سخن نیک تحسین شود و من هرچند ناچیزم اما نهایت تشکر و امتنان خود را به مثابه پای ملخی به پیشگاه شما سلیمان عزیز تقدیم می کنم و قدم های شما را در یکسان کردن و حتی استاندارد نمودن مکاتبات اداری صمیمانه ارج می نهم و بر همت والای شما در اصلاح نظام نوشتاری غبطه می خورم. البته پیشنهادی هم دارم و آن اینکه با تحول اطلاعات و ظهور پدیده های جدیدی چون رایانه و اینترنت و .... می باید به تحولات اداری نیز دست یازید و از این امکانات بهره جست.
مثلاً اگر تقریر نامه با فونت ها و سایز متفاوت قلم ها تا دیروز براحتی مقدور نبوده است ولی امروز مقدور شده است ، مناسب به نظر می رسد سایز فونت قلم و ... در نظام اداری مد نظر باشند و مثلاً هرگاه مقام پایین برای مقام بالا نامه ای را امضاء می کند سایز قلم عنوان و نام و نام خانوادگی امضاء کننده از سایز قلم نام و نام خانوادگی و عنوان گیرنده نه تنها بزرکتر نبوده بلکه برای احترام کوچکتر نیز انتخاب شود.

خداوند همه خدمتگزاران این ملک و سرزمین را نگهدارد.

دکتر محمد حسین مسعودی گاوگانی

E.mail: dvm_masoudi@hotmail.com
 

Post a Comment

 

6- در ص 25 تفاوت نامه های محرمانه با سری و خیلی محرمانه با کاملاً سری یا فوق سری روشن نشده و توضیحی ارائه نشده است.
7- در ص 29 و سطر 11 آنجا که مقام پایین به مقام بالا نامه می نویسد مقرر است پیش از عنوان اداری گیرنده ، نام و نام خانوادگی نوشته شود. در صورتیکه در مثال پیشنهادی این مورد رعایت نشده است.
8- در ص 41 و ص 42 رطب خورده منع رطب می کند. یعنی در ص 42 وقتی نکات نامه نوشته شده را بررسی می کند مورد دوم ایراد را ، استفاده بیش از حد از کلمات عربی ذکر می کند و جالب آنکه در بازنویسی و تصحیح نامه، کلمه " مطالعه کردم" را به جای کلمه " خواندم " می گذارد.
9- در ص 58 سه رکن گزارش از نظر نویسنده ، توصیف دیده ها و شنیده ها ، تجزیه و تحلیل آنها و ارائه راه حل به منظور مشکل گشائی است اما همین نویسنده در ص 69 ارکان گزارش را موضوع ، گیرنده و هدف ذکر می کند.
10- در ص 97 و سطر 12 به سادگی می توانستیم بجای " هفتگی گزارش کار خود " کلمات " گزارش کار هفتگی خود" را قرار دهیم.
11- در دو سطر آخر ص 97 بخش نامه های دولت به وزارت خانه ها جزو نامه های برون سازمانی قلمداد شده است اما آیا دولت را نمی توان از وزارت خانه های خود جدا ندانسته و آنرا در مجموع یک سازمان قلمداد کنیم؟
12- در ص 156 و ص 157 در الگوهای پیشنهادی برای دعوت نامه ( به نظر می رسد دعوتنامه بهتر از دعوت نامه باشد چون این دو کلمه با هم ادغام و یک کلمه ساخته شده است.) تاریخ ، زمان و ساعت برگزاری مراسم مشخص نشده است.
13- در ص 175 تعریفی که از آیین نامه ارائه شده است بیشتر به تعریف اساسنامه شباهت دارد. کمااینکه در مثال های پیشنهادی ( تشکیل شوراهای محلی ، انتخابات ) هیچکدام توسط موسسه عام یا خاص و به منظور تنظیم امور موسسه تهیه و تدوین نشده است.
14- از جمله نامه های مربوط به حقوق قضا ، اظهارنامه است که اشاره ای بدان نشده است و به نظر می رسد مشابه معنی ابلاغ نامه باشد.
15- در ص 176 هنگامیکه اساسنامه تعریف می شود آنرا قانونی ... تعریف میکند. در حالیکه قانون مفهوم خاصی دارد و قانون را قانون گذار( نمایندگان مجلس و دیگر مراجع ذیصلاح بسته به شیوه اداره حکومت) وضع می کند.
 

Post a Comment

 

نقد کتاب مکاتبات اداری تالیف دکتر حسن ذوالفقاری
1- در چارت انواع نوشته ها در ص 3 به اعتبار قالب ، اشاره ای به کتاب و اخیراً وبلاگ و ... نشده است. مثلاً مکاتبات اداری تالیف شما از نظر قالب در کدامیک از تقسیم بندی های مورد اشاره حضرتعالی قرار دارد؟
2- در ص 7 که از گونه های مختلف مکاتبات اداری سخن رفته است اشاره ای به تقاضانامه یا درخواست ، ابلاغیه ، دستور و ... نشده است. حتماً خواهید گفت در حالت کلی مصداق نامه خواهند بود اما آیا اطلاق نامه به بخشنامه نیز می تواند مصداق داشته باشد؟
3- در ص 9 در کادر مربوط به نکته ، به انواع مکاتبات اداری ، ابلاغ نامه، آیین نامه ، اساس نامه ، صورت حساب ها و ... نیز اضافه شده است. در صورتیکه در ص 7 و ذیل عنوان گونه های مختلف مکاتبات اداری به آنها اشاره ای نشده است.
4- در همین کادر آیین نامه از دستورالعمل جدا نوشته شده است ولی در ص 119 به نظر میرسد شما خود این دو را یکسان میدانید. اما به نظر بنده آیین نامه معمولا در هئیت دولت مصوب شده و شامل مواردی است که بصورت کلی باید برای انجام امری در نظر گرفت. مثلاً برای اکثر قوانین مصوب مجلس ، هئیت دولت آیین نامه اجرائی تصویب کرده و ابلاغ میکند و گاه در خود آیین نامه ممکن است قید نماید که دستورالعمل اجرائی این آیین نامه را مثلاً سازمان دامپزشکی کشور نوشته و اجرا خواهد نمود. مثلاً در آیین نامه اجرائی ماده 10 قانون سازمان دامپزشکی کشور که در جلسه 4/10/1373 هئیت وزیران تصویب شده است ذیل ماده 24 قید شده است که" ضوابط و دستورالعمل های لازم برای اجرای مفاد این آیین نامه توسط سازمان دامپزشکی کشور تنظیم و اجرا می شود." حال آنکه دستورالعمل را که به نظر بهتر است راهکار بگوئیم بالاترین مقام یک سازمان حقوقی ( یا هر آنکس که ایشان، وی را مصدر صدور راهکار قرار داده اند) بعد از مشورت یا تصویب در شورای معاونین ابلاغ میکند و نیز به مصوبه هئیت وزیران ندارد.
5- در ص 24 و 25 توضیحی برای نامه های دستوری که در سطر سوم از ص 24 بدان اشاره شده است ، دیده می شود هرچند که در اکثر صفحات کتاب معمولا از دستور به نوشته رییس در کنار نامه (هامش یا پی نوشت) نام برده می شود.
 

Thursday, December 11, 2003

Post a Comment

 

ادامه ماجرا و برای خلاصه گوئی
روز شنبه بعد از مراجعه به کلانتری با همراهی یک لباس شخصی به شعبه ... دادگاههای مدنی رفتیم اما :
1- شماره پرونده در حکم صادره اشتباه ثبت شده بود. ( حکایت از دقت)
2- قاضی پرونده در مرخصی بود. ( حکایت از همت)
3- از دادگستری ، همه جا ازدحام بود. (حکایت عدالت و سرعت)
4- هیچ صندلی برای چند ساعت نشستن نبود.( حکایت از تکریم ارباب رجوع)
5- همه افراد حاضر در سالن مخصوصاً متهمان مجرم بودند نه متهم. (مگر آنکه خلافش ثابت شود)
6- عطوفت و عدالت در چهره قاضیان داد میزد.( نه اینکه قاضی داد بزند)

و اینک چند سئوال؟
1- آیا برای یک موضوع میتوان از چند دادگاه همزمان یا غیرهمزمان اقدام کرد؟
2- آیا صدور حکم جلب ، آنهم جلب سیار نباید چند اخطار اولیه داشته باشد؟
3- آیا قبل از بررسی در دادگاه ، نباید قضیه یا موضوع برای دادگاه محل ارجاع شود؟
4- آیا نباید روندی برای اجتناب از شکایت های متعدد از یک موضوع اتخاذ شود؟
5- آیا شکایت های متعدد خود جرمی برای آزار و اذیت، ضرر و زیان، هتک حرمت و ... تلقی می شود؟
6- آیا قاضی نباید قبل از رسیدگی ، از شاکی عدم شکایت دیگر را سئوال کند؟
7- آیا عدالت اعتبار دارد و حکم برای عدالت صادر خواهد شد.( البته نه برای زیر پا گذاشتن)
8- آیا برای آیاها پاسخی خواهند گفت؟
9- آیا پرسشگران آیاها در امان خواهند بود؟
10- آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا آیا

 

Tuesday, December 09, 2003

Post a Comment

 

ادامه ماجرای یک شکایت
روز جمعه اول صبح مقداری صبحانه به متهم بردیم چون در بازداشتگاه از آشامیدنی و خوردنی اثری نیست و تنها به آب رسانی اکتفا می شود. در ساعت 11 در محل قاضی کشیک بودیم.
هرجاکه کارم به سختی گراید زهرا (س) به دادم آید به او متوسل شدم تا گره از کار گشاید. به هیچ کس حتی خود متهم اجازه حضور در محضر قاضی را نمیدهند اما به مدد زهرا و با توجه به تشابه فامیلی بنده با آقای قاضی ، سربازان فکر کردند برادر قاضی هستم و اجازه زیارت قاضی دادند. موضوع صدور قرار منع تعقیب را به قاضی گفتم اما وی گفت در حکم بازداشت علت بازداشت قید نشده است و شاید قاضی به جهت چکی که شما میگوئید حکم نداده است. گفتم مقرر بود با پرداخت حدود 4 میلیون ریال رضایت نامبرده را اخذ نموده و متهم آزاد شود. قاضی گفت مصدر حکم اشاره به آزادی متهم در قبال اخذ رضایت داده است اما به علت صدور حکم بازداشت اشاره ای ننموده است. گفتم شاید شاکی در قبال رضایت ، مبلغ بیشتری از شکایت خود ادعا نماید یا اصلا موضوع شکایت چیز دیگری باشد. آیا بهتر نیست قاضی علت صدور حکم یا اتهام وارده به متهم را در حکم جلب سیار قید نماید؟ .....
قاضی بعد از مکالمه تلفنی با مصدر حکم ، آزادی متهم با اخذ ضمانت معتبر را صادر نمود. با تشکر از او به کلانتری برگشتیم. و ......
چون ضمانت معتبر در حکم قاضی تفسیر نشده بود هر سندی به افسر نگهبان دادیم معتبر قلمداد نشد تا اینکه به علت آشنائی یکی از افراد فامیل به مفهوم اعتبار ، با پرداخت سه هزار تومان اسناد ما معتبر گردید.

 

Post a Comment

 

ماجرای یک شکایتروز پنجشنبه 13/9/82 وقتی بعد از صرف ناهار از منزل به سمت نمایشگاه در حرکت بودم ، جهت کاری به خانه تلفن کردم، قبل از اینکه من سخن خود را بگویم خانم گفت که یکی از اقوام بازداشت شده و در کلانتری به سر می برد.
فوراً به خانه برگشتم تا منتظر تماس بعدی آنها باشم.
بعد از اینکه ظاهراً معلوم شد ، متهم یک چک برگشتی تقریباً به مبلغ 4 میلیون ریال دارد ، این مبلغ را با توجه به اتمام وقت اداری و بسته بودن بانک ها با هزار منت از چند آشنا تهیه و به کلانتری رفتیم. ملاقات با متهم در کلانتری اجازه داده نشد. حتی صحبت از پشت درهای بسته نیز مقدور نگردید. و تنها به این امر اکتفا شد که باید رضایت شاکی را جلب نمود. برای جلب رضایت شاکی ، بدنبال او همه جا را گشتیم تا او را پیدا کردیم. برای جلب رضایت چیزی بیشتر از مبلغ چک درخواست کرد. مقرر گردید در کلانتری حاضر شده و رضایت بدهد.
در بین راه یکی از اقوام که با موضوع متهم از نزدیک آشنا بود اظهار داشت که متهم می گوید شاکیان حتی 2 میلیون ریال نیز بدهکارند. برای صحبت با شاکی بهانه آوردیم که باید محل پول ها را از او بپرسیم. صحبت از پشت درهای بسته و البته با حضور سرباز مقدور گردید. متهم در این صحبت ، البته از زیر در بازداشتگاه ، حکم دادگاهی را نشان داد که قرار منع تعقیب بابت این چک صادره را نشان میداد.و اظهار کرد شاکیان 2 میلیون ریال نیز بدهکارند.
به شاکی گفتیم انصاف نبود که برای یک چک از دو دادگاه اقدام شود و او اظهار داشت من باید حق خود را بگیرم اگر دادگاهی حکمی به نفع من صادر نکرد از دیگر دادگاه حکم جلب را میگیرم و به زندان میاندازم حتی بدون آنکه اعتراضی به حکم دادگاه قبلی ارائه نمایم.
مقرر گردید پرونده به قاضی کشیک در ساعت 11 روز جمعه ارجاع شود.
 

Post a Comment

 

امروز اولین نمایشگاه بین المللی صنعت دام و طیور ایران در تبریز افتتاح شد.شرکت نمایشگاهی میلاد این نمایشگاه را برگزار میکند. برای اولین روز در اولین ساعات بازدید همه چیز هنوز آماده نیست و برخی شرکت ها هنوز از ارسال محموله ها خبر میدهند.
از جالبترین برخوردهایم امروز زیارت سوان دیر مصروبیان همکلاسی عزیزم در دانشگاه بود. او در شرکت سروش رشد با همکاری دکتر پزشکیان کار میکند و کنسانتره، مکمل و آمونزیم تولید می نمایند. آموآنزیم متوقف کننده رشد باکتریها و مانع تولید آمونیاک در مزارع طیور است. مقرر است ترکیب دیگری برای ممانعت از اثر مایکوتوکسین ها وارد بازار نمایند. انشاله موفق باشند.
شرکت های بسیاری شرکت کرده اند. از تبریز سهندپرور بهینه ، از اورمیه بهپرور ارومیه و ازتهران سروش رشد ، وتاک، کیمیافام، لالوک، سیانس، رازک، تلاونگ،رشد دانه گرگان ، کتاب دوم و ......
اما از شرکت های بزرگی مانند داملران ، نصر، و داروپخش و پخش رازی خبری نیست.
 

Monday, December 01, 2003

Post a Comment

 

علیرغم اینکه یکی از نمایندگان اسبق مجلس دو سه روز پیش بدرود گفت اما امروز با وزارت کشورنمایندگان آینده صحبت کردند وطنز اینکه شاید فردا حسین درخشان به مجلس شورای اسلامی برود همان که میگوید بوش علی گونه به میان سربازان خود رفت. و خبر از راه اندازی سایت سلطنت طلبان میدهد. و پدر بزرگ گونه نصیحت میدهد.و نیز مدل های بسیاری را نمایش میدهد.اما او شاید یکی از مشهورترین وبلاگ نویسان است.اما هرگز پنیر کیری نمی خورد و مثل یک دختر به حمام نمیرود اگرچه بنزین برای او آرش نمی شود. اما برای تفریح به دعوت شادی صدر و برای مسابقه به دعوت وباگ های برتر پاسخ میگوید.اما تا بعد باز هم از او
 

Sunday, November 30, 2003

Post a Comment

 

هنرمند عزیز
سرور گرامی
اکنون که با الهام از نغمه های دلنشین عالم هستی در پرتو ذوق هنری و آسمانی نازک خیالان دیارمان محفل عاشقانه ای می آرائیم، از جنابعالی نیز دعوت میگردد رونق افزای مجلس هنری ما باشید امید که حکایت سبز گلها مورد قبول طبع بهاری تان باشد.
گروه موسیقی گلها
واین هم روی بروشور البته بیشتر هم خواهم نوشت اما در بعد.

به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
در آن هنگام که معشوق افلاکی ب عاشقان خاکی عشوه آغازید و دلسوختگان را در آتش عشق شورانگیز خود گرفتار ساخت و از همان زمان که چهره عروس گل از حجاب غنچه برون افتاد و به جلوه او جمال جاودانه دوست بر سرگشتگان عالم نمایان گشت و غوغای حسرت بار بلبلان شیدا در گلستان هستی پیچید حکایت گلها آغاز شد.
آری حکایت گلها داستانی است پر اشک و آه که با دل رسوا سخن از سودای عشق می گوید و قصه گوی دلها طبیبی است که چون ساقس سرمستان آه شکسته دلان را می شنود و محنت عشق را با داروی امید و آرزو درمان میکند.
پس ای صاحبدلان که محفل ما را به شمع جمال خویش روشن ساختید بیایید این حکایت دلنشین را که با زمزمه ساز عشق آفرینان گروه گلها در هم آمیخته است به گوش جان بشنویم.
کز صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند

سخن بالا دعوت گروه گلها ست که حکایت آن میکنند. خبری از آدرس سایت آنها ندارم تا لینک بدهم اما همین قدر می نویسم که به دلم لینک داده اند. والسلام
 

Post a Comment

 

دی شب از تنهائی جان با خودم گفتم برای ثواب هم که شده در آخرین شب ماه رمضان و شب عید فطر آیاتی از قرآن بخوانم و ارادتی بنمایم تا سعادتی ببرم. چون زیاد به عربی آگاه نیستم مثنوی معنوی گشودم تا از
مثنوی معنوی مولوی ه هست قرآن زبان پهلوی آیاتی برای خود زمزمه کنم.
چندی پیش قصه سلیمان و بلقیس را شروع کرده بودم و باقی آنرا میخواندم. در باقی قصه اهل سبا، قصه اندر قصه اندر قصه شد و قصه ابراهیم ادهم، آن شاه زن ملک برهم به پیش آمد و دل از این غصه به ریش آمد که چرا قرنها پیش از تمدن امروزی و با آن آگاهی و امکانات، آن ادهم ملک هم زن از اشارتی که یک حرف آن حتی در خواب هم بس است دانست که ملاقات اله از تخت جاه نشاید و این امر حبابی است بر آب و آبی است از سراب وآن سرابی که ببینند به خواب وآن خواب چه خواب، خواب بد مست خراب
و امروز نه به خواب و بلکه در عهد شباب و اوقات کتاب، مدیران این ملک گلاب و روسای ادارات شهر خراب هنوز دست بر سینه و پیشانی به تخت وضوی ضیافت گرفته اند و تا قیامت به نماز ریاست ایستاده اند و این نماز را سلامی نمی گویند و همواره در تکبیره الاحرام اند.
گفت پیرا گرچه من در محنتم حیرت اندر حیرت اندر حیرتم که چرا همچو ادهم که
زچشم خویش و خلقان دور شد همچو عنقا در جهان مشهور شد
ما نیز این نماز را که به تکبیره الاحرام ریاست شروع کرده ایم زودتز سلام نمی گوئیم و به سلامت نمی رسیم.

 

Thursday, November 27, 2003

Post a Comment

 

امروز در ایران غوغائی است. برخی علما مثل آیت اله لنکرانی ، بهجت و .... عید فطر اعلام کرده اند ولی عید رسمی ایران فرداست. اگر امروز عید باشد مطابق اسلام هرکس روزه بگیرد کار حرام انجام داده است و اگر عید نباشد هرکس روزه اش را بخورد کار حرام انجام داده است. من مانده ام که امروز را چگونه سپری کنم اخه من به آقای بهجت تقلید دارم ابراهیم نبوی چه گفته است. او نمیداند ایران مستحکم ترین حکومت را دارد.
حسین درخشان هنوزبا Isp ها در جنگ است اما آیا جنگ او بجائی خواهد رسید؟ آیا جنگ دیروز در مجلس بجائی رسید؟
اما عشق همچنان در کار خود است. و ابطحی هم می نویسد
 

Tuesday, November 25, 2003

Post a Comment

 

امروز با کارشناس شرکت ارتباطات نوآور که سایت اینترنتی اداره کل دامپزشکی استان آذربایجانشرقی را طراحی کرده اند به شرکت پرتوجم گستر تبریز رفتم و از محل شرکت جهت دسترسی به سایت خودمان بازدید کردم. آنها می گویند بعد از یک هفته نام و رمز ما را به ما خواهند داد اما من هنوز از فلسفه اصلی آن مطلع نیستم. مهندس طالبی نیز آنرا بدرستی نمی داند. اما خانم رنجبر آنرا آزمایشی میگوید. بهر حال ایران معدن عجایب و عجیب کاری هاست و کسی دوست ندارد از کارش سر در بیاورند. این پنهان کاری و خست بازی راز ما ایرانی هاست.
 

Monday, November 24, 2003

Post a Comment

 

امروز قرار است سایت www.azarvet.ir از اینترنت قابل دسترسی باشد. این سایت سخنگوی دامپزشکی استان آذربایجانشرقی است. در طراحی آن بنده نقش زیادی بازی کرده ام اما خودم کارائی و زیبایی آنرا قبول ندارم و باید روی آن کار شود.
من بسیار مشتاق بودم خودم این سایت را طراحی کنم اما دوستان من در این اداره حاضرند به دیگران هزینه زیاد پرداخت نموده اما هزینه کم به من ندهند. بهر حال هرچه آنها پسند کنند اتفاق خواهد افتاد.
 

Post a Comment

در اين وبلاگ از زندگانی روزمره خود در ايران خواهم نوشت .this site have many information from my live and idea in Iran-Tabriz and Gogan

صفحه اصلی
آرشيو
فرستادن نظرات

آرشیو

11/01/2003 - 12/01/2003 12/01/2003 - 01/01/2004 01/01/2004 - 02/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 06/01/2005 - 07/01/2005 04/01/2006 - 05/01/2006 08/01/2006 - 09/01/2006 10/01/2006 - 11/01/2006 11/01/2006 - 12/01/2006 01/01/2007 - 02/01/2007

جنین شناسی
اصول پیشگیری
بیماریهای طیور

شعر آذری
شعر فارسی


[Powered by Blogger]